English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8304 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
vasomotor U کنترل کننده رگها
vasomotor U اعصاب محرک رگها
vasomotor nerves U اعصاب محرک رگها
nerve racking U خسته کننده اعصاب
nerve-racking U خسته کننده اعصاب
nerve wrack U خسته کننده اعصاب
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
flappy U گل وگشاد
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
flappy U اویزان وگشاد
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumper U شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers U شوت کننده با پرش پرش کننده
vasa U رگها
arteriovenous U مربوط به رگها
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
hypotension U فشار خیلی ضعیف وغیرعادی رگها
hematoma U توموریاغده محتوی خون خارج شده از رگها
intima U درونی ترین غشاء پوششی رگها و سایررباطهای بدن
In the long run fatty food makes your arteries clog up. U در دراز مدت مواد غذایی پر چربی باعث گرفتگی رگها می شوند .
puffer U پف کننده
thinner U کم کننده
mitigatory U کم کننده
crepitant U خش خش کننده
squelcher U له کننده
refuser U رد کننده
spurner U رد کننده
surfy U کف کننده
skittish U رم کننده
squasher U له کننده
abjurer or abjuror U کننده
renunciant U کننده
renunciant U رد کننده
fillets U پر کننده
mitigative U کم کننده
syncopator U غش کننده
jaberer U پچ پچ کننده
fizzy U کف کننده
deflective U کج کننده
filleting U پر کننده
crusher U له کننده
repudiationist U رد کننده
hopper U لی لی کننده
hoppers U لی لی کننده
filleted U پر کننده
refutatory U رد کننده
refutative U رد کننده
fillet U پر کننده
mauler U له کننده
swooner U غش کننده
mumbler U من من کننده
deletive U حک کننده
ear-splitting U کر کننده
trackers U پی کننده
bender U خم کننده
solvent U اب کننده
benders U خم کننده
attenuant U اب کننده
fillers U پر کننده
commulator U یک سو کننده
filler U پر کننده
catterer U پچ پچ کننده
sensor U حس کننده
solvents U اب کننده
whisperer U پچ پچ کننده
percutient U دق کننده
bandwidth U یچ کننده
wheezier U خس خس یا خر خر کننده
wheeziest U خس خس یا خر خر کننده
wheezy U خس خس یا خر خر کننده
bidders U کننده
bidder U کننده
prater U پچ پچ کننده
prattfall U پچ پچ کننده
noncommittal U رد کننده
fluxing oil U اب کننده
attacking U تک کننده
solver U حل کننده
doer U کننده
doers U کننده
rebutter U رد کننده
tracker U پی کننده
actuator U فعال کننده
purificator U تصفیه کننده
baffler U گیج کننده
repessive U جلوگیری کننده
repeater U تکرار کننده
blowing agent U عامل پف کننده
repealer U لغو کننده
purificator U تطهیر کننده
pronouncer U اعلام کننده
backbiter U غیبت کننده
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1confinement factor
1معنی lead lag compensator
4express, overexpression
1The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
2پن مرطوب کننده
2پن مرطوب کننده
1Oem
1روشنی خیره کننده صنعت
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com